وبلاگ مامانیوبلاگ مامانی، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

✿♥✿آنچه تازه مادران بايد بدانند✿♥✿

پند پدربزرگ

1391/5/14 18:10
نویسنده : مامانی
1,039 بازدید
اشتراک گذاری

پند پدربزرگ

 

حامد پدربزرگ راخیلی دوست داشت.پدربزرگ در خانه ی پسرش یعنی دایی ِ حامد زندگی  می کرد. حامد هرهفته همراه پدر و مادرش به خانه ی دایی می رفت تا پدربزرگ را ببیند و با او حرف بزند.پدربزرگ بیمار بود و نمی توانست از خانه بیرون برود ،برای همین بیشتر وقتها فرزندان و نوه هایش به او سر می زدند و حالش را می پرسیدند. روزجمعه بود. پدر و مادر و حامد به دیدن پدربزرگ رفتند. پدربزرگ توی رختخوابش دراز کشیده بود و حال خوشی نداشت. اما وقتی حامد و پدر و مادرش را دید، خیلی خوشحال شد.بلند شد و نشست و سعی کرد خودش را سرحال نشان بدهد.بعد از سلام و احوالپرسی حامد را کنارش نشاند و برایش چندتا لطیفه تعریف کرد. حامد از لطیفه ها خوشش آمد و خندید. بعد از آن پدربزرگ گفت:« حالا چندتا نصیحت هم از من پیرمرد بشنو. ببین پسرم، سعی کن همیشه خوش اخلاق و مهربان و خنده رو باشی.کارهای خوب را یاد بگیر و با آدمهای خوب دوست باش. اما اگر کسی را دیدی که کار بدی می کنه، اولاً به او تذکر بده و از آن کار منعش کن؛ ثانیاً خودت هم آن کاربد را تکرار نکن. این هم یادت باشه که خدای بزرگ در همه جا هست و تو را در حال انجام هر کاری که باشی، می بینه، پس همیشه کارخوب بکن تا خدا از تو راضی باشه.»حامد گفت:« چشم باباجون، قول میدم هر کار خوبی کردم بیام به شما بگم تا حالتون زودتر خوب بشه.» و رفت تا با پسر دایی بازی کند. حرفهای پدربزرگ خیلی به دلش نشسته بود.از اینکه می دید پدر بزرگ با او حرف زده و نصیحتش کرده، خوشحال بود. یک روز حامد سوار سرویس مدرسه بود و داشت به مدرسه می رفت. بچه ها سروصدا می کردند و خوراکی می خوردند و آشغالها را کف مینی بوس می ریختند. راننده داد زد:« آهای بچه ها!ماشین را کثیف نکنید ، آشغالها را بیرون بریزید.» حامد صدای راننده را شنید ویاد حرفهای پدر بزرگ افتاد که گفته بود اگر دیدی کسی کار بدی می کنه، ازآن کار منعش کن. خودت هم آن کار را نکن. بچه ها داشتند شیشه ی مینی بوس را باز می کردند تا آشغالها را بیرون بریزند که حامد از جا بلند شد و گفت:« صبر کنید بچه ها، آشغالها را توی خیابان نریزید.» محسن گفت : «مگه نشنیدی آقای راننده چی گفت؟» حامد گفت :« شنیدم، اما آقای راننده فقط می خواد مینی بوس تمیز باشه. به  فکر تمیزی کوچه و خیابان که نیست.» علی گفت:« حامدجان ، تو غصه ی کوچه و خیابان رانخور رفتگرا جارو می کنند…» حامد گفت:« این را می دونم، اما آشغال ریختن توی خیابان کار درستی نیست. محیط زیست کثیف و آلوده و کار رفتگرها هم زیاد می شه. حالا چه کسی یک کیسه نایلون خالی به من می ده؟» فرزاد گفت: من و از کیفش یک کیسه نایلونی درآورد و به حامد داد. حامد آشغالها را جمع کرد و توی کیسه ریخت و آن را نگه داشت تا به مدرسه رسیدند، آنوقت کیسه را توی سطل زباله انداخت. بچه ها از این کار او خوششان آمد، راننده ی سرویس هم به او گفت :« آفرین پسرخوب ! تو امروز درس خوبی به من و بقیه دادی . همه ی ما فهمیدیم که کوچه و خیابان را هم باید مثل خانه هامون، تمیز نگه داریم.» حامد لبخندی زد و چیزی نگفت. او خوشحال بود که به نصیحت پدربزرگش عمل کرده و مانع یک کاربد شده و در عوض کاردرستی را به دیگران یاد داده است. مهمتر از همه این که مطمئن بود خدای بزرگ هم اورا در حال انجام این کار دیده و از او راضی است. حامد تصمیم گرفت آخر هفته به دیدن پدربزرگ برود و این ماجرا  را براش تعریف کند چون می دانست پدربزرگ خوشحال می شود و حالش هم زودتر خوب خواهد شد.
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

خاله جون
14 مرداد 91 18:22
سلام وب زیبایی دارین وبلاگ گل دختر و گل پسر با بیش از ده عکس به روز شد خوشحال میشیم بهمون سر بزنید و با نظر هاتون خاطراتشون رو زیبا تر کنید
❤مامان آزی❤
14 مرداد 91 18:55
________________________$$$$$$$_______________$$____ ________________________$$$$$$$$$$___________$$$$$___ ________________________$$$$$$$$$$$________$$$$$$$$__ _________________________$$$$$$$$$$$$____$$$$$$$$$___ __________________________$$$$$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$__ _____________________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$___ ___________________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$___ _________________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$_____ ________________$$$______$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$_______ ______________$$$$$$$$_____$$$$$$$$$$$$$$$$$_________ _____________$$$$$$$$$$_____$$$$$$$$_$$$$$___________ ___________$$$$$$_$$$$$$$$__$$$$$$$___$$$$___________ __________$$$$$_____$$$$$$$$_$$$$$$____$$$_________ _________$$$$__________$$$$$$$$$$$$$$___$$$________ _______$$$$____________$$$$$$$$$$$$$$___$$$_________ ______$$$_________________$$$$$$$$$$$$____$$$$$$_____ __$$$$$$___________________$$$$$$$ I LOVE YOU !!!!!!!!! درود عزیزم میشه بیای وبلاگ ما برای مسابقه به سوگل و کیانوش کمک کنی؟؟؟