وبلاگ مامانیوبلاگ مامانی، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 28 روز سن داره

✿♥✿آنچه تازه مادران بايد بدانند✿♥✿

شعر کودکانه

1390/9/5 12:39
نویسنده : مامانی
80,660 بازدید
اشتراک گذاری

حسني ما يه بره داشت
بره شو خيلي دوست مي داشت
برهء چاق توپولي، زبر و زرنگ و توقولي
دس كوچولو، پا كوچولو، پشم تنش كرك هلو
خودش سفيد سمش سيا، سرو كاكلش رنگ حنا
بچه هاي اينور ده، اونور ده، پايين ده، بالاي ده
همگي باهاش دوست بودن
صبح كه ميشد از خونه در مي اومدن
دورو برش جمع مي شدن، پشمهاشو شونه مي زدن
به گردنش النگ دولنگ، گل و گيله هاي رنگارنگ.
حسني ما
سينه ش جلو. سرش بالا، قدم مي زد تو كوچه ها، نگاه مي كرد به بچه ها

يه روز بهار
باباش اومد تو بيشه زار
داد زد : آهاي حسن بيا كجايي بابا؟
بره تو بيار ، خودتم بيا.

قيچي تيز
پشم سفيد
بره رو گرفت، پشمهاشو چيد
برهء چاق توپولي، زبر و زرنگ و توقولي
شد جوجهء پركنده
همگي زدن به خنده

پيشيه مي گفت :
- تو بره اي يا بچه موش لخت راه نرو، يه چيزي بپوش

حسني ما ،
شونه ش بالا،
سرش پايين
قدم مي زد تو كوچه ها
نگاه مي كرد روي زمين.

ريسيد و تابيد و كلاف كرد
شست و تميز و صاف كرد
منظم و مرتب
پيچيد توي چادر شب

ننهء حسن
دوون دوون
از خونه شون اومد بيرون
پشمها رو بسته بسته كرد
سفيد و گلي دو دسته كرد

يه جفت ميل و يه مشت كلاف
حالا نباف و كي بباف

ننهء حسن
سرتاسر تابستون
نشسته بود تو ايوون
بي گفتگو، بي هاي و هو
براي حسن لباس مي بافت

فصل زمستون كه رسيد بارون اومد، برف باريد،
حسني ما، لباسو پوشيد خرامون و خرامون اومد ميون ميدون
حيوونا شاد و خندون

خانومي گفت :
لباس حسن عالي شده قشنگتر از قالي شده

پيشيه مي گفت :
لباس حسن قشنگه مثل پوست پلنگه

ببعي مي گفت :
بع، سرده هوا، نع.
اما حسن، لباس به تن، خنده بلب
شونه شو داده بود عقب
ميون برف و بارون قدم مي زد تو ميدون

باباش بهش نيگا مي كرد
دود چپق هوا مي كرد

ننه ش مي گفت :
ننه حسني ماشالا
چشم نخوري ايشالا.

 

 

يك روز يه آقا خرگوشه....................... رسيد به يه بچه موشه
موشه دويد تو سوراخ ......................... خرگوشه گفت : آخ
وايسا، وايسا، كارت دارم...................... من خرگوش بي آزارم
بيا از سوراخت بيرون ........................ نمي خواي مهمون
.
يواش موشه اومد بيرون ....................... يه نگاهي كرد به خرگوش
ديد كه گوشاش درازه ..................... دهنش بازه
.
شايد مي خواد بخوردم ...................... يا با خودش ببردم
پس مي رم پيش مامانم ...................... آنجا مي مانم.
.
مادر موشه عاقل بود......................... زني با هوش و كامل بود
يه نگاهي كرد به خرگوش ................... گفت اي بچه جون!
نترس مامان اين مهمونه .............. خيلي خوب و مهربونه
پس برو پيشش سلام كن ................... بيارش خونه

 

تو حوض خونه ما..........ماهيهاي رنگارنگ
بالا و پايين مي رن........با پولكاي قشنگ
كلاغه تا مي بينه.........كنار حوض مي شينه
...........مي خواد ماهي يگيره
ماهيا تا مي بينن........به زير آبها ميرن
.....كلاغ شيطون مي شه زار و پريشون
.....كلاغ شيطون مي شه زار و پريشون

خونه زيبا

وقتي تو خونه مامان خنده به لب داره
دنيا مي خنده به ما شادي مياره
بابا كه از در مياد با بوسه شيرين
براي ما بچه ها هديه مياره

تو باغچه خونه ما پر از گل و گياهه
اگه رو سبزه و گل بذاريم پا گناهه
ما مثل شاپركها مي رقصيم دور گلها
با هم آواز مي خونيم تو اين خونه زيبا


توي ده شلمرود
فلفلي مرغش تك بود
يه ده بود و يه فلفلي
يه مرغ زرد كاكلي
يه روز كه خيلي خسته بود
كنج اتاق نشسته بود
يه دزد رند ناقلا
شيطون و بدجنس و بلا
اومد و يك كيسه آورد
كاكلي رو دزديد و برد
تنگ غروب كه فلفلي
رفت به سراغ كاكلي
نه آب بود و نه دونه بود
نه كاكلي تو لونه بود
داد زد و گفت
مرغ كاكلي
توپول موپولي
دست و پا گلي
نوك حنايي ، كجايي ؟
فلفلي هي صدا زد
اما جواب نيومد
تنها يه رد پا به جا مونده بود
اون دوروبرا آقا فلفلي
قبا به تن
شال به كمر
گيوه به پا
كلاه به سر
يه كوزه آب
يه سفره نون
از توي ده اومد بيرون
كدخدا گفت
اوقور بخير
مگه با ما قهري فلفلي ؟
عازم شهري فلفلي؟
فلفلي گفت
اون مرغ زرد پا كوتاه
كاكل حناي نوك طلا
كه صد تومن مي خريدنش نمي دادمش
دزده گرفت و بردش
ميرم كه پيداش بكنم
دزده رو رسواش بكنم
يكسره رفت اروميه
تا ببينه كي به كيه
اينور و ديد اونورو ديد
اينجاواونجا سركشيد
نه مرغوديد،نه دزدو ديد
ازاونجا رفت به تبريز
منظره هاش دل انگيز
اينجاواونجا سركشيد
نه مرغوديد،نه دزدو ديد
ازاونجا شد سوار فيل
يكسره رفت به اردبيل
كوه سهند و سبلان
سركشيده به آسمان
از پشت كوه سرك كشيد
نه مرغوديد ، نه دزدو ديد
از اونجا رفت به آستارا
شهر قشنگ باصفا
گوشه كنارا سرك كشيد
نه مرغوديد ،نه دزدو ديد
از آنجا بي معطلي
يكسره رفت به انزلي
ميان دريا كشتي بود
ماهي به اين درشتي بود
تو كشتي ها سرك كشيد
نه مرغوديد ،نه دزدو ديد
از اونجا رفت به شهر رشت
اينور و گشت ، اونوروگشت
تو شاليزارها سرك كشيد
نه مرغوديد ،نه دزدو ديد
از اونجا رفت به لاهيجان
مردم خوب مهربان
شهر به اين مصفايي
سرتاسرش باغ چايي
يه گشتي توي كوچه خورد
يه عالمه كلوچه خورد
اينجارو گشت،آنجاروگشت
از تنكابن هم گذشت
عروس شهرهاي شمال
مركز باغ پرتغال
از آنجا باميني بوس
يكسره رفت به چالوس
اينجا و آنجاسركشيد
نه مرغوديد ، نه دزدو ديد
از بس كه هي بارون آمد
از آنجاهم بيرون آمد
نشست توي سواري
رفت توي شهر ساري
دومترونيم پارچه خريد
نه مرغوديد ، نه دزدو ديد
از اونجا شاد و خندون
رفت توي شهر گرگان
تركمن هاي اسب سوار
دنبال هم قطار قطار
تودشت و صحرا سركشيد
نه مرغوديد ، نه دزد و ديد
از اونجا بيرون آمد
رفت توي شهر گنبد
گنبد قابوس اينجاست
ببين،ببين،چه زيباست
اينجا واونجا سركشيد
نه مرغوديد ، نه دزدو ديد
از توي شهر گنبد
يكسره رفت به مشهد
وقتي به صحن نو رسيد
يكدفعه كدخدا رو ديد
كدخدا گفت:سفر بخير
همه جا رو گشتي فلفلي
چه طوري مشتي فلفلي؟
تنها مياي تنها ميري
بگو ببينم كجا ميري؟
فلفلي گفت:دارم يه جاي دور مي رم
به شهر نيشابور مي رم
هندونه هاش چه عاليه
حقا كه جاتون خاليه
تو جاليزها سرك كشيد
اينجا واونجا سركشيد
سوار سوار ، پياده سوار
خودشو رسوند به سبزوار
سرتاسرش باغ هلو
يا هلوهلوبروتوگلو
از آنجا رفت به شاهرود
آب و هواش چه خوب بود
وقتي رسيد به دامغان
پسته خريد فراوان
از اونجارفت به گرمسار
خربزه هاي آبدار
از اونجا رفت به تهران
شهر بزرگ ايران
شهر نگو ، شهر فرنگ
هر چي بخواي ، از همه رنگ
توي شلوغي سركشيد
نه مرغوديد ، نه دزدو ديد
از شلوغي كلافه شد
عازم شهر ساوه شد
هواپراز بوي بهار
زمين پر از باغ انار
اينجاروديد،آنجاروديد
رفت و به شهر قم رسيد
سوهان فرداعلا
شيرين مثل حلوا
حلواي تن تناني
تا نخوري نداني
به شهر كاشان كه رسيد
اينجا دويد،آنجادويد
عقرب و قالي يك طرف
گلاب عالي يك طرف
تو گلزارها سرك كشيد
نه مرغوديد ، نه دزدو ديد
از اونجا رو به پايين
رفت به نطنز ونايين
از اونجا رفت به اصفهان
اينجا كجاست نصف جهان
ساختموناش قشنگ قشنگ
با كاشي هاي رنگارنگ
توساختمون ها سركشيد
نه مرغوديد ، نه دزدو ديد
اسباباشو چيد توي ساك
از اصفهان رفت به اراك
اينجاوآنجاسركشيد
انگور بي دانه خريد
چه انگوري چه انگوري
مثل چراغ زنبوري
همراه يك مسافر
شد راهي ملاير
تو كوچه و تو بازار
كشمش و شيره بسيار
اينجا و اونجا سركشيد
نه مرغوديد ،نه دزدو ديد
از ملاير دوان دوان
دويد به سوي همدان
بدون هيچ معطلي
رفت ورسيد به بوعلي
پاي پياده شد روان
از همدان به باختران
اينجا و اونجا سركشيد
چيزي به جز گيوه نديد
از باختران راه افتاد
بسوي خرم آباد
به خرم آباد كه رسيد
نه مرغوديد ، نه دزدو ديد
از اونجا رفت به دزفول
هر كي به كاري مشغول
از اونجا با يه پرواز
پريد تو شهر اهواز
وقتي رسيد غروب بود
صحبت تانك و توپ بود
تو اهواز هم نايستاد
تنگ غروب راه افتاد
از توي شهر اهواز
يكسره رفت به شيراز
حافظ وسعدي را ببين
چه دل فزا چه دل نشين
اينجا دويد،اونجا دويد
گوشه كناروسركشيد
نه مرغوديد ، نه دزدو ديد
رفت و به شهر يزد رسيد
قطاب و باقلوا خريد
پشمك و زولبيا خريد
شد عازم رفسنجان
از اونجا رفت به كرمان
شهري كه قالي داره
زيره ي عالي داره
اينجا و اونجا سركشيد
نه مرغوديد ، نه دزدو ديد
از پشت كوه تفتان
شدعازم زاهدان
اينجا و اونجا سركشيد
يك ردپاي تازه ديد
روي شتر سوار شد
عازم چابهار شد
دوروبرونگا كرد
ردپاشو پيداكرد
اين همه آزارم دادي
بالاخره، گير افتادي
حالا مي خواي چي كار كني ؟
كدوم طرف فرار كني؟
نه اينوري نه اونوري
يه راست برو كلانتري
اي مرغ زرد پا كوتا
كاكل حناي نوك طلا
هي دنبالت دويدم
رنج سفر كشيدم
خوب شد كه پيدات كردم
الانه برميگردم
مي برمت به خونه
مي دمت آب و دونه
دونه بخور كه چاق شي
سالم و سردماغ شي
(مرغ در چابهار پيدا شد)

سني بي دندون شده
زار و پريشون شده
بي احتياطي كرده
حالا پشيمون شده
با دندوناش شكسته
بادوم سخت و پسته
مك زده به آب نبات
هي جويده شكلات
قندون و خالي كرده
واي كه چه كاري كرده
دونه به دونه دندوناش
خراب شدن يواش يواش
تا خونه همسايه ها
مي ياد صداي كريه هاش
توي ده شلمرود،
حسني تك و تنها بود.
حسني نگو، بلا بگو،
تنبل تنبلا بگو،
موي بلند، روي سياه،
ناخن دراز، واه واه واه.
نه فلفلي، نه قلقلي، نه مرغ زرد كاكلي،
هيچكس باهاش رفيق نبود.
تنها روي سه پايه، نشسته بود تو سايه.

باباش ميگفت:
- حسني مياي بريم حموم؟
- نه نميام، نه نميام
- سرتو ميخواي اصلاح كني؟
- نه نميخوام، نه نميخوام

كره الاغ كدخدا،
يورتمه ميرفت تو كوچه ها:
- الاغه چرا يورتمه ميري؟
- دارم ميرم بار بيارم، ديرم شده، عجله دارم.
- الاغ خوب نازنين،
سر در هوا، سم بر زمين،
يالت بلند و پرمو، دمت مثال جارو،
يك كمي بمن سواري ميدي؟
- نه كه نميدم
- چرا نميدي؟ (!)
- واسه اينكه من تميزم.
پيش همه عزيزم.
اما تو چي؟
موي بلند، روي سياه، ناخن دراز، واه واه واه!

غازه پريد تو استخر.
- تو اردكي يا غازي؟
- من غاز خوش زبانم.
- مياي بريم به بازي؟
- نه جانم.
- چرا نمياي؟
- واسه اينكه من، صبح تا غروب، ميون آب،
كنار جو، مشغول كار و شستشو.
اما تو چي؟
موي بلند، روي سياه، ناخن دراز، واه واه واه!

در واشد و يه جوجه
دويد و اومد تو كوچه.
جيك جيك زنان، گردش كنان
اومد و اومد، پيش حسني:
-جوجه كوچولو، كوچول موچولو،
مياي با من بازي كني؟
مادرش اومد،
- قدقدقدا
برو خونه تون، تورو بخدا
جوجه ي ريزه ميزه
ببين چقدر تميزه؟
اما تو چي؟
موي بلند، روي سياه، ناخن دراز، واه واه واه!

حسني با چشم گريون،
پاشد و اومد تو ميدون:
- آي فلفلي، آي قلقلي،
مياين با من بازي كنين؟
- نه كه نميايم نه كه نميايم
- چرا نمياين؟
فلفلي گفت:
- من و داداشم و بابام و عموم،
هفته اي دوبار ميريم حموم.
اما تو چي؟
قلقلي گفت:
- نگاش كنين.
موي بلند، روي سياه، ناخن دراز، واه واه واه!

حسني دويد پيش باباش:
-حسني مياي بريم حموم؟
- ميام، ميام
- سرتو ميخواي اصلاح كني؟
- ميخوام، ميخوام
- حسني نگو، يه دسته گل
تر و تميز و تپل مپل

الاغ و خروس، جوجه و غاز و ببعي
با فلفلي، با قلقلي، با مرغ زرد كاكلي
حلقه زدن، دور حسني.
الاغه ميگفت:
- كاري اگر نداري، بريم الاغ سواري.

خروسه ميگفت:
- قوقولي قوقو. قوقولي قوقو؟
هرچي ميخواي فوري بگو.
مرغه ميگفت:
- حسني برو تو كوچه.
بازي بكن با جوجه.
غازه ميگفت:
- حسني بيا،
با هم ديگه بريم شنا.

توي ده شلمرود
حسني ديگه تنها نبود.
سوار اسب زردم
مي چرخم و مي گردم
چرخ و فلك تند مي ره
بالا و پايين مي ره
آخ داره مي ره حالا پايين
مي رسه يواش به زمين
اما به سوي هوا دوباره مي ره بالا ."


"تو كه ماه بلند آسموني
منم ستاره مي شم دورتُ مي گيرم
اگه ستاره بشي دورمُ بگيري
منم ابر مي شم روتُ مي گيرم
اگه ابر بشي رومُ بگيري
منم بارون مي شم چيك چيك مي بارم
اگه بارون بشي چيك چيك بباري
منم سبزه مي شم سر در مي آرم
تو كه سبزه مي شي سر در مياري
منم گل مي شم و پهلوت مي شم
تو كه گل مي شي و پلهوم مي شيني
منم بلبل مي شم چهچه مي خونم ."
لالايي با طعم ميوه

دوباره ماه زيبا
نشسته اون بالاها
مي تابه نور مهتاب
همه چشما پر از خواب
مامان جونم بخون باز
برايم شعر وآواز
شده وقت لالايي
عروسك جان كجايي

لالا لالا آناناس
عروسك تو تنهاس
بگير اونو توآغوش
لحافتو بكش روش

لالا لالاگلابي
خيال كن روي تابي
يا تو قايق رو آبي
حالا راحت مي خوابي

لالا پسته خندون
خوابيده گل تو گلدون
توهم مثل گل ناز
نگفتي شب بخير باز
بذار چشاتو رو هم
نباشه تو دلت غم

لالا انار دون دون
نمي ره خوابت آسون
ببين خورشيد خوابيده
لحافو روش كشيده
لحاف پر ستاره
يه ماه نصفه داره

لالا شليل وآلو
بالش پنبه ايت كو
كجا قايم شده كوش؟
خوابيده روي اون موش
گل من خيلي خستس
قايم باشك ديگه بس

لالالاموز وانگور
بلا از تو بشه دور
توآسمون ستاره
شبا تا صبح بيداره
نگاه كن دست تكون داد
يه بوس برات فرستاد

لالالاهندوانه
گل يكي يد ونه
توديشب خوش خوابيدي
بگو توخواب چي ديدي؟
بخواب آرام و شيرين
ببين خواباي رنگين

لالا گيلاس خوش طعم
بذار چشماتو رو هم
قناري خواب خوابه
مي خواد تا صبح بخوابه
يواش ساعت ديواري
بيدار ميشه قناري

لالا ليموي شيرين
پاورچين و پاورچين
بابا اومد تو رو ديد
تو خواب چشماتوبوسيد
بابا تختو مي ده تاب
تو هم مي خندي تو خواب

لالالا توت فرنگي
عجب خواب قشنگي
چشماتوبستي آرام
تموم شد لالايي هام
الهي باشه فردا
برايت صبح زيبا
مامان بيا جيش دارم
فوريه خيلي كارم
لگن بيار زود برام
تاخيس نشه شلوارم

فيل به اين بزرگي
لگن به اين كوچيكي
پاهاش چه چاق وگنده ست
اين آقا فيل خيگي

زرافه خيلي نازه
پاهاش چقدر درازه
ناراحته چون كه نيست
لگن براش اندازه

خط خطيه گور خر
از نوك پا تا به سر
بايد بشينه روي
يك لگن بزرگتر

اين سگ ما خال خاليست
خالهاي او قهوه ايست
خودش بايد بدونه
كه جاش رو اين لگن نيست

مرغك پا حنايي
بخون توقد قدايي
روي لگن نشستي
به چه پري چه پايي

آهاي آهاي آقا موش
كه هستي خيلي با هوش
لگن برات بزرگه
نيفتي يك دفعه توش

خرس سفيد خسته
روي لگن نشسته
بايد بلند شه از جاش
در خونه را نبسته

قورباغه سبز من
نشسته روي لگن
لگن كه مال او نيست
مال كيه مال من

اون طرف اين لگن
افتاده شلوار من
مامان بدو زود بيا
تموم شده كار من

پر شده باز اين لگن
بايد كه خاليش كنم
تا اين كه دفعه بعد
دوباره توش جيش كنم
گنجشكك ناز نازي
جيك و جيك وجيك صدا كرد
پريد لب حوض نشست
به آب حوض نگا كرد
دوتا ماهي قرمز
ميون حوض آب ديد
گنجشكك نازنازي
به هر دو ماهي خنديد
دو تا ماهي قرمز
گنجشكه را كه ديدن
هي ميون حوض آب
چرخيدن و چرخيدن
دوتا ماهي و گنجشك
با هم چه حرفا گفتن
رفيق شدن سه تايي
گل گفتن و شنفتن
اين خونه رو كي ساخته اوساي بنا ساخته
با چوب نعناع ساخته تنهاي تنها ساخته
(هزار بار اين بيت رو تكرار كنيد لطفا )
ديو اومد ،كدوم ديو(مجددا هزار بار تكرار كنيد )
ديوي كه توي خواب بود ،كدوم خواب؟
خوابي كه تو چشاته،كدوم چشم؟
چشمي كه روزو گم كرد،كدوم روز؟
روزي كه قصر ما بود،كدو قصر؟
ديو اومد ديو اومد ديو اومد
كدوم ديو كدوم ديو كدوم ديو
صداش كنيم رهايي زميني نه هوايي
انگار به فكر مايي انگار به فكر مايي
به فكر ما نبودي ،از غم رها نبودي
وگرنه ديو دود ميشد يك شبه نابود ميشد
ين خونه رو كي ساخته اوساي بنا ساخته
با چوب نعناع ساخته تنهاي تنها ساخته
7 درو بستي نمكي 1درو نبستي نمكي
7 درو بستي نمكي 1درو نبستي نمكي
همينه كه بي عروسكي،همينه كه بي بادبادكي
يك الك بي دولكي همينه كه بي عروسكي
ين خونه رو كي ساخته اوساي بنا ساخته
با چوب نعناع ساخته تنهاي تنها ساخته
(هزار بار تكرار كنيد )
خونمون رو آب برده
اقصه رو خواب برده
ديو اومد ،كدوم ديو(لطفا هزار بار تكرار كنيد )
ني ني كوچولو ميآره
آلبوم عكس ها شونو
مي بينه دونه دونه
عكس هاي توي اونو
ميبينه توي عكسي
مامان جونش عروسه
نشسته پيش داماد
ميخواد اونو ببوسه
داماد كيه؟ باباشه
ني ني تو پولي ميخنده
اما لجش ميگيره
زود آلبومو ميبنده
ميگه مامان نميخوام
تو بابا مو ببوسي
چرا نكري دعوت
منو به اين عروسي
مادر خوب و نازم دلم برات تنگ شده
بي تو ديگه اين روزها زندگي بي رنگ شده
بگو تو پشت ابرها چكار داري كجايي؟
چرا مثل هميشه كنارم نميايي
بابا ميگه كه مامان رفته كنار خدا
من دلم ميخواد كه زودتر بيام اون بالا
مامان خوب و نازم دوست دارم هميشه
هيشكي توي دنيا برام مامان نميشه
ميام يه روز كنارت تا باهات بازي كنم
شايد بتونم امشب خدا رو راضي كنم




يه خروس چاقو چله

نشسته روي پله
پراش چقدر قشنگه
قشنگو رنگارنگه
قوقولي قوقوش ، قوقولي قوقوش بلنده
بالهاشو هي وا ميكنه ميبنده
يه تاج داره رو كله اش
ناخن داره روپنچه اش
چشمهاي ريزي داره
ناخنهاي تيزي داره
خورشيد كه ميره تو خونه
خروسه دلش ميگيره
شب كه ميشه وقت خواب دندون و مسواك يكن
با حوله تميزت دست و روت پاك كن
صبح كه مي شه با شادي بلند شو از رختخواب
يك كمي لي لي بكن برو سر شير آب
دست و رويت را بشوي دوباره مسواك بزن
دندونا را سفيد كن مانند ددون من
من هميشه صبح و شب دندونامو مي شويم
هميشه پاك و زيباست دندون و دست و رويم
دويدم و دويدم سر چار راه رسيدم
سه تا چراغ بديدم از قرمزش ترسيدم
زرده كه شد نمايان رفتم لب خيابان
چراغ سبز كه ديدم از جايي خود پريدم
با شادي فراوان رد شدم از خيابان
از خط كشي دويدم به ماشينا خنديدم
یکی بود، یکی نبود

یکی بود، یکی نبود
در خانمان گودالی بود
پشه چادر زده بود
تو چادر نشسته بود
گربه عطاری می کرد
موشه بقالی می کرد
شتره نمد مالی می کرد

فیل اومد تماشا کنه
اوفتاد و دندونش شکست
گفت چی کنم چی نکنم
رومو به دروازه کنم
صدای بزغاله کنم
بیجی، بیجی، مع مع
دنبه داری؟ نه نه
پس چرا می گی مع مع
لی لی لی لی حوضک


لی‌لی لی‌لی لی‌لی حوضک
گنجشکه اومد آب بخوره، افتاد تو حوضک،
اين رفت خبر کرد
اين کشت و پر کرد
اين پخت و پز کرد
اين گفت مال منو کی خورد
اين گفت: منِ منِ کله گنده.
جان مريم چشماتو وا كن، منو نیگا كن
شد هوا سپيد، در اومد خورشيد، وقت اون رسيد، كه بريم به صحرا
آی نازنين مريم
جان مريم چشماتو وا كن ، منو نیگا كن
بشيم روونه، بريم از خوونه، شونه به شونه، به ياد اون روزها
آی نازني مريم
باز دوباره صبح شد، من هنوز بيدارم
كاش مي خوابيدم، تو رو خواب مي ديدم
خوشه غم ، توی دلم، زده جوونه، دونه به دونه
دل نمي دونه، چه كنم با اين غم
آي نازنين مريم
باز دوباره صبح شد، من هنوز بيدارم
كاش مي خوابيدم، تو رو خواب مي ديدم
خوشه غم ، توي دلم، زده جوونه ، دونه به دونه
دل نمي دونه، چه كنم با اين غم
آی نازنين مريم



خوشحال و شاد وخندانم
قدر دنيا را می دانم

خنده كنم من، دست بزنم من
پا بكوبم من، شادانم


در دلم غمی ندارم
زيرا هست سلامت جانم

عمر ما كوتاست، چون گل صحراست
پس بياييد شادی كنيم

بياييد با هم بخوانيم
ترانه ی مهربانی

عمر ما كوتاست، چون گل صحراست
پس بياييد شادی كنيم

گل بريزم من، از توی دامن
بر روی خرمن، شادانم
دامن من چین چینیه
آبی آسمونیه
ستاره های ریز داره
فقط مال مهمونیه

وقتی که من چرخ میزنم
تموم چیناش وا میشه
تو آسمون دامنم
ستاره ها پیدا میشه

 
 
 
 
 
 
توی حیاط خونه
یک کبوتر نشسته
دارم اونو می بینم
انگار بالش شکسته
شاید یه بچه ی بد
سنگی زده به بالش
بالش وقتی شکسته
بد شده خیلی حالش
کبوتر بیچاره!
الهی برات بمیرم!
الان برای بالت یه کم دوا می گیرم
بالت رو زود می بندم
اینکه غصه نداره
حالت خوبِ خوب میشه
پر می کشی دوباره
 
 
 
 
 
اين خونه رو كي ساخته اوساي بنا ساخته
با چوب نعناع ساخته تنهاي تنها ساخته
ديو اومد ،كدوم ديو
ديوي كه توي خواب بود ،كدوم خواب؟
خوابي كه تو چشاته،كدوم چشم؟
چشمي كه روزو گم كرد،كدوم روز؟
روزي كه قصر ما بود،كدو قصر؟
ديو اومد ديو اومد ديو اومد
كدوم ديو كدوم ديو كدوم ديو
صداش كنيم رهايي زميني نه هوايي
انگار به فكر مايي انگار به فكر مايي
به فكر ما نبودي ،از غم رها نبودي
وگرنه ديو دود ميشد يك شبه نابود ميشد
ين خونه رو كي ساخته اوساي بنا ساخته
با چوب نعناع ساخته تنهاي تنها ساخته
7 درو بستي نمكي 1درو نبستي نمكي
7 درو بستي نمكي 1درو نبستي نمكي
همينه كه بي عروسكي،همينه كه بي بادبادكي
يك الك بي دولكي همينه كه بي عروسكي
ين خونه رو كي ساخته اوساي بنا ساخته
با چوب نعناع ساخته تنهاي تنها ساخته
خونمون رو آب برده
اقصه رو خواب برده
وقتی میای به خونه خونه چه زیباست
بابای من قشنگترین بابای دنیاست
بابای خوبم دوست دارم
اخه تو مهربونی
پدر جون مادرجون شما ها همزبونید
الهی همیشه شما پیشم بمونید

تو قفساي باغ وحش
حيووناي رنگارنگ
پرنده هاي كوچولو
ميمون و شير و پلنگ

ميمونه شكلك مياره
مردُم رو خوشحال ميكنه
با يه دونه توپه كوچيك
تنهايي فوتبال ميكنه

نگاه كن اون خرس رو
وايستاده روي دو پا
خرگوش رو نگاه كنيد
هي ميپره تو هوا

طاووس رو نگاه كنيد
چه خوشگل و قشنگه
چترشو هي باز ميكنه
ناز و خوش آب و رنگه
صبح كه از خواب پا ميشم
اول آفتاب پا ميشم
يه كمي ورزش ميكنم
تو باغچه نرمش ميكنم
صدا ميزنم مامان جون
چايي رو بريز تو فنجون
وقتي چايي رو نوشيدم
مامانو بابارو بوسيدم
ميرم به كودكستان
خوشحال و شاد و خندان

 
 
 
 باز تلفن زنگ ميزنه
تو گوشم آهنگ ميزنه
من گوشيرو برميدارم
ميگم الو سلام دارم
مامان جونم صداش مياد
صداي خنده هاش مياد
از پشت سيم بهم ميگه
بزرگ شدي حالا ديگه
صدآفرين بر پسرم ، برات يه هديه مي خرم
صدآفرين بر دخترم ، برات يه هديه مي خرم

توپ سفيدم قشنگيو نازي ، حالا من ميخوام برم به بازي
بازي چه خوبه با بچه هاي خوب ، بازي ميكنم با يه دونه توپ
چون پرت ميكنم توپ سفيدم را ، قل قل ميخوره ميره به هوا
قل قل ميخوره تو زمين ورزش ، يك و دو و سه ، چهار و پنج و شش
آقا موشه ای کوچولوی دله
دیدی افتاد دم آخر لای تله
حالا دیگه عمرت به سر اومده
حالا دیگه عمرت به سر اومده
یاد میاد رفته بودی تو دفتر و کتابم
دفتر انشای منو یواشکی جویدی
دسته گلی به آب دادی من خجالت کشیدم
خاله من رو صورتش یه عالمه خال داره
از همونا که پینه دوز به روی هر بال داره
می خوام به خاله ام بگم یواشکی یه روزی
خاله جون خال خالی ام مثل یه پینه دوزی
یه گل دارم قشنگه زیبا و رنگارنگه
با بیلچه ای که داشتم اونو تو باغچه کاشتم
هر روز بهش آب میدادم سایه و افتاب میدادم
حالا دیگه بزرگ زیباست قشنگترین گلای دنیاست

پاشو پاشو کوچولو
از پنجره نگاه کن
با چشای قشنگت
به منظره نگاه کن
اون بالا بالا خورشید تابیده بر اسمون
یه رشته کوه پایین تر
پایین ترش درختان
نگاه کن اون دوردورا
کبوتری می پرد
شاید برای بلبل
از گل خبر میبرد
تو دستای مامانم
پیاز تند و تیزه
با چاقو روش می زنه
تا بشه ریزه میزه
چرا مامان گریه کرد
شاید دلش می سوزه
برای اون پیازه
دویدم و دویدم,
به قلکم رسیدم
زدم اون رو شکستم تا پول بیاد تو دستم
,هیچی نبود تو قلک به جز یک سوسک کوچک
سوسکه بگم چی کار کرد؟
ترسیدوزود فرار کرد
خونه ی اون خراب شد
دلم براش کباب شد
دویدم و دویدم,
رفتم برای سوسکه یک قلک نو خریدم
یک بچه ماهی در حوض ما بود
از صبح تا شب کارش شنا بود
او خانه ای داشت در حوض کوچک
پیراهنش بود از جنس پولک
نی نی کوچولو میآره
آلبوم عکس ها شونو
می بینه دونه دونه
عکس های توی اونو
میبینه توی عکسی
مامان جونش عروسه
نشسته پیش داماد
میخواد اونو ببوسه
داماد کیه؟ باباشه
نی نی تو پولی میخنده
اما لجش میگیره
زود آلبومو میبنده
میگه مامان نمیخوام
تو بابا مو ببوسی
چرا نکردی دعوت
منو به این عروسی




حاجي لك لك رو بلندي
چي ميخوري؟ نون قندي
مال من كو؟پيشي برده
اگه پيشيو ببينم سر دمشو ميچينم
عروسك قشنگم
دخترك زرنگم
هنوز تو رختخوابي
اخه چقدر ميخوابي
پاشو تولدته
تولد خودته
عروسكم بهارك
تولدت مبارك
كبوتر ناز من تنها نشسته
دلم براش مي سوزه بالش شكسته
به من نگاه مي كنه ساكت و خسته
مامان جون مهربون بالش رو بسته
كبوتر ناز نازي خوب مي شي فردا
دوباره پر مي كشي به اسمونها
مامانه كفگير به دست هاي هاي
دسته ي كفگير شكست هاي هاي
بگو به بابا كه بره بازار
بخره دسته واسه كفگير واسه كفگير
من برات هر چي ميپختم همه عملت بود همه عملت بود
تو برام هر چي ميپختي همه كتلت بود همه كتلت بود
يادت مياد تو ميدون پياز مي كشاتيم
پيازمون خراب بود ، مشتري داشتيم
مشتريمون كچل بود دوستش نداشتيم ، دوستش نداشتيم
ما دو تا دختر خاله ، ميريم خونه خاله
ميخوريم گوشت و جيگر ، ميزنيم به همديگه
آب دريا خنكه پسرخاله بادكنكه ، فوتش كنيم مي تركه
بمب ، بمب ، بمب





خرگوش من چه نازه
گوشاش چق درازه
مثل بخاری گرمه
چه خوشگلو چه نرمه
دستاشو پیش میاره
به روی هم میزاره
میخوره برگ کاهو
میپره مثل آهو
داداش من خوابیده
لحاف رو روش کشیده
تو خواب داره میخنده
کی دیده کی شنیده
شاید که یه فرشته اومده از آسمون
براش لالایی خونده لبهاشو کرده خندون



ماهی زرد و سرخ من تو آب شنا می کنه برام
وقتی که نزدیکش می شم دهنشو وا می کنه برام
یه روز به ماهی گفتم بیا باهم بازی کنیم
خنده ای کرد و گفتش ماهی باید تو آب باشه تا همیشه زنده باشه



ای زنبور طلایی
نیش می زنی بلایی
پاشو پاشو بهاره
گل واشده دوباره
برو به باغ و صحرا
عسل بساز برا ما



ستاره مهربون به من نگاه میکنی
اسم ستاره هارو بازم صدا میکنی
دلم میخواد همیشه پیش شما بمونم
کنار یک ستاره تا صبح بیدار بمونم



عروسک قشنگ من قرمز پوشیده
تورختخواب مخمل آبی خوابیده
دیروز مامان رفته بازار اونو خریده
قشنگ تر از عروسکم هیچکس ندیده
عروسک من چشماتو وا کن
وقتی که شب شد اونوقت لالا کن



تو چشمای مادرم عکس خودم رو دیدم
چشمای مادرم رو تو دفترم کشیدم
مثل یه آینه بود من اون تو پیدا بودم
اما اخه چطوری تو چشم اون جا شدم
شبا که ما می خوابیم آقا پلیسه بیداره
ما خواب خوش می بینیم اون در فکر شکاره
آقا پلیسه زرنگه
با دشمنا می جنگه


کلاغه میگه قار قار
ننه اش میگه زهرمار
باباش میگه ولش کن
چادر سیا سرش کن
از خونه بیرونش کن


در خونمون تمیزه
همسایه مون مریضه
بدوبدو دکترش کو
من که خودم دکترم
از همشون بهترم
آب انارش بده
پسته گلابش بده




از مدرسه اومدم
رفتم تو آشپزخونه
دیدم مامان آش پخته
هی ریختم
هی خوردم
هی ریختم
هی خوردم
مامان اومد بالا سرم
با ملاقه زد تو سرم
آخ سرمو آخ بدنم
این عضلات گردنم
آی بادبادک!
آی جغجغه!
آی فرفره!

بازیچه دارم بچه ها
ای بچه های کوچه ها
بازیچه های رنگ رنگ
ارزان و زیبا و قشنگ!

آمد دوباره پیر مرد
آن پیر مرد دوره گرد
با آن نگاه مهربان
آن پیر مرد خوش زبان
گوید برای بچه ها
حرفی از آن بازیچه ها

آی جغچغه فریاد کن!
این بچه ها را شاد کن
آی فرفره چرخی بزن!
رقصی بکن در دست من!
آی بادبادک
پرواز کن، بالا برو!

آزاد و بی پروا برو!




باران دانه دانه
در ناودان خانه
می خواند این ترانه
از قطره های باران
شد تازه سبزه زاران
پر گشت جویباران

از ناودان خانه
بشنو تو این ترانه
باران دانه دانه
ریزد به شاخساران



بارون مياد ، شور شور شور
اب راه اوفتاد ، هور هور هور
برف اومده ، ريزو ريزو ريز
يخ زده شده ، ليزو ليزو ليز
تگرگ مياد ، دام دام دام
سرم ، دستم ، پام پام پام
بارون مياد شَرشَر
پشت خونه هاجر
هاجر عروسي داره
تاج خروسي داره


گریه نکن عزیز جون
بچه خوب و مهربون

گریه کنی چشای تو
پف میکنه میاد جلو

قرمز و بد ادا میشه
یه کمی تا به تا میشه

بجای گریه خنده کن
صورت خود تابنده کن



حيوانها خيلي هستند وحشي و اهلي هستند
گاوبچه اش گوساله بز بچه اش بزغاله
گوسفند وميش و بره مي چرخند توي دره
اسب و شتر تو صحرا بار مي برند به هر جا
گنجشك و سار و بلبل مي روند روشاخه گل
روباه و شير و پلنگ حيوانهاي رنگارنگ
تو دشت و كوه و بيشه پيدا مي شوند هميشه



داداشی رفته دبستان
با لباس تابستان

چون کتشو نبرده
طفلکی سرما خورده

تب کرده و خوابیده
مهتاب به روش تابیده

داداشی جونم بیدار شو
مشغول کارو بار شو

هاپیشته هاپیشته





بخاریم بخاری
دستتو رو من نزاری
ای بچه مامانی

وقتی که داغ داغم
روشن میشه چراغم
یه وقت نیای سراغم



صبح هاي زود پا مي شم
تا از لحاف جدا شم
دست و رويم را مي شورم
ليوان شير مي نوشم
ميرم به كودكستان
به جمع خوب دوستان
با اونها بازي مي كنم
يك دنيا شادي مي كنم
مربي خوبي دارم
من اون را خيلي دوست دارم




من یه گلم من یه گلم ببین،ببین چه خوشگلم
من که یه گل نبودم فقط یه دونه بودم
یه بچه نازنین منو گذاشت تو زمین
بارون اومد آبم داد خورشید اومد نورم داد
بهار اومد قد کشیدم شادی گلها را دیدم
اگه تو منو ببینی نکنه منو بچینی



دامن من چین چینیه
آبی آسمونیه
ستاره های ریز داره
فقط مال مهمونیه

وقتی که من چرخ میزنم
تموم چیناش وا میشه
تو آسمون دامنم
ستاره ها پیدا میشه


نهال سیبی داشتم
تو با غچه اونو کاشتم
باد اومد و تاپش داد
ابر اومد و آبش داد
شب اومد و خوابش کرد
روز اومد بیدارش کرد
برف اومد و سرد شد
پیراهنش زرد شد
بهار که از راه رسید
درخت سیبم رو دید
بهار به او عیدی داد
اگر که گفتی چی داد؟
سبزه داد





اتل متل یه مورچه
قدم می زد تو کوچه
اومد یه کفش ولگرد
پای اونو لگد کرد
مورچه پا شکسته
راه نمی ره نشسته
با برگی پاشو بسته
نمی تونه کار کنه
دونه هارو بار کنه
تو لونه انبار کنه
مورچه جونم تو ماهی
عیب نداره سیاهی




هاهاها هوهوهو
باد آمد بادآمد
درباغ سيب ما
شادآمد شادآمد

اين شاخه آن شاخه
لرزيد از دست باد
يك سيب خوش مزه
درجوي آب افتاد

آب آن را شُرشُرشُر
باخود تا صحرا برد
يك گاو خال خالي
آن را بو كرد و خورد




آهويی دارم خوشگله فرار کرده ز دستم

دوريش برام مشکله کاشکی اونو می بستم

ای خدا چی کار کنم آهو مو پيدا کنم

ای خدا چی کار کنم آهو مو پيدا کنم

وای چکنم وای چکنم کجا اونو پيدا کنم

کاشکی اونو می بستم

کاشکی اونو می بستم




باز برای آسمون از راه رسید یه مهمون
یه ابر چاق سیاه با خنده های قاه قاه
ابر ِسیاه شیطون دوید توی آسمون
نشست کنار خورشید دامنشو روش کشید
آسمونو سیاه کرد خنده ای قاه قاه کرد
خورشید به ابر نیگا کرد پرنده رو صدا کرد
پرنده زود پر کشید رفت تا به ابرک رسید
پاهاشو قلقلک کرد به خنده هاش کمک کرد
ابر سیاه هی خندید اشک چشاشو ندید
خنده ی ابر بارون شد خورشید خانوم خندون شد





افتاب اومد

صبح شده آفتاب اومده
من تازه از خواب پا شدم

وای جواب مامان جونو
ای خدا چی بدم

اول جامو جمع می کنم
بعد چایی رو دم می کنم

حاضر می شم برای ورزش
ورزشهای ساده و نرمش

با صابون خوشبو، می شورم دست و رو
صورتم می شه از پاکی چو گلها

مامانم واسه من یه چایی می ریزن
بوسم هم میکنن، میگن: بفرما




خروسه میگه قوقولی قوقول:
صبح که میشه زود پاشو بگو
سلام مامان .سلام بابا
خورشید اون بالا سلام
سلام به رویه زیبات
چه خبر ز کوچه ما
بزرگترها به کارند .میرن که نون بیارند
بچه های ناز نازی رفتن سراغ بازی
کلاغ میگه غار غار :میای بریم سر کار
نچ حالا زود نچ حالا زود



ما گلهای خندانیم فرزندان ایرانیم
ایران پاک خود رامانند جان می دانیم
ماباید دانا باشیم هشیار وبینا باشیم
ازبهر حفظ ایران باید توانا باشیم
آباد باش ای ایران!
آزاد باش ای ایران!
ازما فرزندان خود
دلشاد باش ای ایران!




گل گل گل !گل اومد

کدوم گل؟!
همون که رنگارنگه ؛برای شاپرکها یه خونه ی قشنگه!
کدوم کدوم شاپرک؟!
همون که روی بالش ،خال های :سرخ وزرده
با بال های قشنگش، می ره وبرمی گرده
کدوم بال؟!
بالی که باز می شه وبسته می شه
می بنده اون روشاپرک وقتی که خسته می شه
شاپرک خسته می شه بالهاشو زود می بنده
روی گلها می شینه
شعرمی خونه می خنده






خونه مادر بزرگه هزار تا قصه داره
خونه مادر بزرگه شادی و غصه داره
خونه مادر بزرگه حرفای تازه داره
خونه مادر بزرگه گیاه و سبزه داره
کنار خونه ما همیشه سبزه زاره
دشتاش پر از بوی گل
اینجا همه اش بهاره
دل وقتی مهربونه شادی میاد می مونه
خوشبختی از رو دیوار
پر می کشه تو خونه





گل همه رنگش خوبه
بچه زرنگش خوبه
توی کتاب نوشته
تنبلی کار زشته
تنبل پاشو بیدار شو
از رخت خواب جدا شو
بشور دست و رویت
شانه بزن به مویت
مسواک بزن به دندان
تا بشی شاد و خندان





تو كه ماه
بلند آسموني
منم ستاره
ميشم دورت ميگردم
اگه ستاره
بشي دورم بگردي
منم ابر
ميشم روتو ميگيرم
اگه ابر
بشي رومو بگيري
منم بارون
ميشم چيك چيك مي‌بارم
اگه بارون
بشي چيك چيك بباري
منم سبزه
مي‌شم سر درميارم
توكه سبزه
مي‌شي سر در مياري
منم گلمي‌شم ، پهلوت مي‌شينم
تو كه گلمي‌شي پهلوم مي‌شيني
منم بلبل
مي‌شم چهچه مي‌خونم



مادربزرگ
وقتي اومد
خسته بود

چار قدش و
دور سرش
بسته بود

صداي كفشش كه اومد
دويدم

دور گُلاي دامنش
پريدم

بوسه زدم روي لُپاش
تموم شدن خستگي هاش


سبز

من رنگ سبزم
برگ درختم
گاهي لباسم
بر بند رختم

من سبز هستم
رنگ بهارم
هم پيش گلها
هم پيش خارم

من رنگ گوجه
رنگ خيارم
من رنگ برگم
رنگ بهارم

تپلویم تپلو
صورتم مثل هلو
قد و بالام کوتاه
چشم و ابروم سیاه
مامان خوبی دارم
می شینه توی خونه
می بافه دونه دونه
می پوشم خوشگل می شم
مثل دسته گل میشم







دست کوچولو پا کوچولو
گریه نکن بابات میاد
تا خونه همسایه ها
صدای گریه هات میاد

گشنه شدی شیرت بدم
تشنه شدی آبت بدم
خوابت میاد بگو لالا
تا من کمی تابت بدم

تق و تق و تق
این باباشه صداش میاد
گریه نکن تا بشنوی
صدای کفش پاش میاد



مدادم و مدادم
این روزا خیلی شادم
چونکه می خوام با دوستان
برم به کودکستان

تراش می یاد کنارم
خیلی دوستش می دارم
انگار با من داداشه !
سرم رو می تراشه

حالا چقدر تیزم من
عاشق پاییزم من !




پاییزه و پاییزه


برگ درخت می ریزه

هوا شده کمی سرد

روی زمین پر از برگ

ابر سیاه و سفید

رو آسمونو پوشید

دسته دسته کلاغا

می رن به سوی باغا

همه می گن به یک بار

غار و غارو غارو غار



من یه گلم من یه گلم ببین،ببین چه خوشگلم
من که یه گل نبودم فقط یه دونه بودم
یه بچه نازنین منو گذاشت تو زمین
بارون اومد آبم داد خورشید اومد نورم داد
بهار اومد قد کشیدم شادی گلها را دیدم
اگه تو منو ببینی نکنه منو بچینی




پسر بابا قشنگه
با زندگی یه رنگه
شب که بابا تو خونه ست
پسر بابا رو شونه ست
بالا و پایین می ره
نفس اونو می گیره
امّا بابا می خنده
دور غم و می بنده
اگر چه خیلی خسته اس
لباش مثال پسته اس
دلش چه شاده شاده
خوشیش چقدر زیاده
پدر و پسر تو اَبران
با اون لبای خندان
دست علی یارشون
خدا نگهدارشون
پاشو، پاشو، خورشید و نگاه کن
پاشو، پاشو، آفتابو صدا کن
پاشو، پاشو، لباستو بپوش
پاشو، پاشو، آماده شو بکوش
.
حرف منو گوش کن
خوابو فراموش کن
زنده کن با ورزش دل و جان
.
ای کودک زیبا
زودتر پاشو از جا
نیرو بخشد ورزش به انسان.

من درختم ….. سایه دارم ….. سبز و خوشگلم ….. میوه می دم هر سال
بچه خوب ، چه می کنی ؟؟ حرفمو گوش کن ….. نچین میوه کال
شاخه هامو تو نشکنی ………. من تو رگام خون دارم
یادت باشه، من زنده ام ………. من تو بدن جون دارم
در پای من بریز آب همیشه ………. تا که شوم سرسبز
بذار بیان به روی شاخه هامون ……… هم گنجشک و هم سار
یادت باشه پاییز میاد …….. برگای من می ریزه
یه روز می شه که خشک می شم ……… چوبم برات یه میزه
دانید من که هستم؟
من نان تازه هستم
خوش عطرم و برشته
عطرم به جان سرشته
زینت سفره هایم
قوت دست و پایم
حاصل کار یاران
خوراک صد هزاران
حکایتم دراز است
در من هزار راز است
بشنو تو سرگذشتم
چه بودم و چه گشتم
گندم بودم در آغاز
گندم ناز و طناز
دهقان پیر مرا کاشت
زحمت کشید تا برداشت
هر روز و شب داد آبم
ببین چقدر شادابم
از رنج و کار دهقان
کم کم شدم شکوفان
قدم بلند شد کم کم
بوسید رویم را شبنم
به به به خوشه هایم
گندم با صفایم
شد ساقه ام طلایی
آی برزگر کجایی؟
پیشم بیا شتابان
با داس تیز و بران
دروم کرد مرد دهقان
برد پیش آسیابان
آردم کرد آسیابان
خمیر شدم پس از آن
گذاشت رو پاروش نانوا
چید تو تنور خمیر را
گرفتم از آتش جان
یواش یواش شدم نان
ده ها تن گرم کارند
شب تا سحر بیدارند
تا نان شود مهیا
آید به سفره ما
ای که می خوری نان را
بدان تو قدر آن را.
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان کوثر
19 مرداد 90 17:31
عالی بود ممنون..... خیلی وقت بود که دنبال همچین مجموعه کاملی می گشتم...... خسته نباشی.
شادی
22 آبان 90 13:13
دم با صفات گرم
سارا
5 آبان 91 10:20
عاااااالی بود
مامان ریحانه بانو
24 دی 92 15:50
ممنون شعر خوبی بود.
مامان دوقلوهای یک ساله زینب وزهرا
2 بهمن 92 12:11
ممنووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون خیلی عالیست
سپیده
2 اردیبهشت 93 18:32
خیلی عالی بود ممنون
لاله
30 اردیبهشت 93 13:19
سلام عالی بود بیشتر از نی نی ام ، خودم لذت بردم . مرسی
نگار
14 فروردین 94 16:13
ممنوننننننننننننننننننننننننممممممممممممممممممم خعلی عاااااااااااااااااااااااااااللییییییییییییییییییییییییییییییییی بووووووووووووووووووووددددددددددددددد